دو فراز از خطبهی دوم امام حسین
امام، سخنرانی دوم کرد در این سخنرانی در حالی که قرآن به دست داشت و آنرا به سر گذاشته بود مطالبی فرمود، از جمله گفت: «ای مردم! بین من و شما، قرآن و سنت جدم پیامبر صلی الله علیه و آله حاکم باشد...»
سپس فرمود: «شمشیری که در دستم هست و عمامه و کلاخودی که بر سر دارم، از رسول خدا صلی الله علیه و آله است...»
دشمن در پاسخ گفت: همه را میدانیم و تو را میشناسیم، امام علیهالسلام فرمود: پس چرا به قتل من، تصمیم گرفتهاید؟ آنها در پاسخ گفتند: «به خاطر پیروی از امیر، عبیدالله بن زیاد.»
اینجا بود که وقتی امام علیهالسلام دید، موعظه و نصیحت در آن سنگدلان کوردل بیاثر است، فرمود:
«نفرین و مرگ بر شما یا جماعت خونخوار که مانند گرگ، دهان باز کردهاید، مگر شما نامردهای پست نبودید که به من نامه نوشتید و استغاثه و التماس کردید تا به سوی شما بیایم، اکنون که دعوت شما را اجابت کرده و به سوی شما شتافتهام، برخلاف پیمان، شمشیهای خود را از نیام برآورده و به روی من کشیدهاید و آتشی را که میباید برای دشمنان دین خدا برافروزید، برای سوختن ریشه و بنیان پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و نور چشم فاطمهی زهرا علیهاالسلام برافروختهاید...
شما به خاطر زندگی چند روز دنیا و آلوده شدن به حرام و برخلاف رضای خدا، میخواهید خونم را بریزید، بیآنکه کوچکترین گناهی داشته باشم... خاک بر سر شما باد ای نوکران حلقه به گوش و ای مردم یاغی که در ظاهر متحد و در باطن دلهایتان پراکنده است... لعنت بر شما مردم پیمانشکن الا ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنیتن بین السلة والذلة و هیهات منا الذلة، یأبی الله ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیة و نفوس ابیة من ان توءثر طاعة اللئام علی مصارع الکرام؛ [1] آگاه باشید این ناپاکزاده (ابن زیاد) پسر ناپاکزاده، مرا مجبور کرده است یا ذلت و خواری را اختیار کنم و یا کشته شوم، هیهات (بسیار دور است بر ما) که زیر بار ذلت برویم، خواری و ذلت از ساحت ما دور است و خدا و رسول و مؤمنان ارجمند و پاک از اینکه ما ذلت را بپذیریم نمیخواهند، پدران ما پاک و پرهیزکار بودند و ما در دامنهای پاک پرورده شدهایم، خاندان ما بالاتر از آنند که به بردگی و فرومایگی و پستی، تن دردهند...ای مردم! آگاه باشید، من سخنانی را که باید به شما بگویم گفتم و شما را از عذاب خداوند ترساندم و با اینکه یاران من مرا تنها گذاشتند، با گروه اندک به سوی انبوه جمعیت دشمن رو آوردم....