سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روز قیامت، نخستین کسانی که بر حوض [کوثر] وارد می شوند، دوستان در راه خداوند ـ عزّوجلّ ـ هستند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لزیرک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 33192
بازدید امروز : 146
بازدید دیروز : 22
........... درباره خودم ...........
لزیرک
زرین کوه
تو عشق منی بیائید از هر بی سروپائی تمنای عشق نکنیم

........... لوگوی خودم ...........
لزیرک
..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
حجاب[2] . حضرت عباس (ع) . حیران تواند . خداوند شبهای هورالعظیم . خداوند موسی ، خداوند نوح خداوند شبهای فتح الفتوح . خون فشانم . در سفر بادیه . درتپش تاب وتب . دلمان به حضور تو خوش است . دهکده لزیرک . راه را طولانی نکنید . راوی حق . رگبار . رمضان . رهروان . ز دو دیده . ز غمت . سفینه وار . سهم دلدادگان تو . شب جدایی . شب عملیات والفجر هشت . شتباه‌کردیم‌ . شعر سالهاست . شهادت امیر لشکری . شهدای انگوران . شهدای گیجان . شهید بزرگوار . شیدای تشنه لب . صادق آل محمد . عفاف . عفت . فاطمه . فاطمه! اى راز سر به مُهر . فاطمه! اى کوثر حیات . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه . قطره‏ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام . گل افشان . گلواژه در گلزار شهیدان . لحظه ها . لزیر . لزیرک . ما . ماه خدا . ماه معبود . ماهوصال . مدد کار ما . مسافت را کوتاه و بار را سبک کنید . معنویت و اخلاص . منتظر . می‌شود خواب دشمن آشفته . نوروز . و امام زین العابدین (ع) مبارک باد! . وعده دیدار . ولادت امام حسین (ع) . یعقوب‌ گفت‌ . کامل . کامل نمی‌شود . کی وکجا . ‌بخشنده‌ترین‌ . آفتاب . آمدنش . امیر خلبان . انگوران . انگوران من . اى رهاننده من . ای نفست یار . این شعر .
............. بایگانی.............
ماندنیها

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
 

  • دو فراز از خطبه‏ی دوم امام حسین

  • نویسنده : زرین کوه:: 87/9/11:: 4:37 عصر

    دو فراز از خطبه‏ی دوم امام حسین

    امام، سخنرانی دوم کرد در این سخنرانی در حالی که قرآن به دست داشت و آنرا به سر گذاشته بود مطالبی فرمود، از جمله گفت: «ای مردم! بین من و شما، قرآن و سنت جدم پیامبر صلی الله علیه و آله حاکم باشد...»

    سپس فرمود: «شمشیری که در دستم هست و عمامه و کلاخودی که بر سر دارم، از رسول خدا صلی الله علیه و آله است...»

    دشمن در پاسخ گفت: همه را می‏دانیم و تو را می‏شناسیم، امام علیه‏السلام فرمود: پس چرا به قتل من، تصمیم گرفته‏اید؟ آنها در پاسخ گفتند: «به خاطر پیروی از امیر، عبیدالله بن زیاد

    اینجا بود که وقتی امام علیه‏السلام دید، موعظه و نصیحت در آن سنگدلان کوردل بی‏اثر است، فرمود:

    «نفرین و مرگ بر شما یا جماعت خونخوار که مانند گرگ، دهان باز کرده‏اید، مگر شما نامردهای پست نبودید که به من نامه نوشتید و استغاثه و التماس کردید تا به سوی شما بیایم، اکنون که دعوت شما را اجابت کرده و به سوی شما شتافته‏ام، برخلاف پیمان، شمشیهای خود را از نیام برآورده و به روی من کشیده‏اید و آتشی را که می‏باید برای دشمنان دین خدا برافروزید، برای سوختن ریشه و بنیان پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و نور چشم فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام برافروخته‏اید...

     شما به خاطر زندگی چند روز دنیا و آلوده شدن به حرام و برخلاف رضای خدا، می‏خواهید خونم را بریزید، بی‏آنکه کوچکترین گناهی داشته باشم... خاک بر سر شما باد ای نوکران حلقه به گوش و ای مردم یاغی که در ظاهر متحد و در باطن دلهایتان پراکنده است... لعنت بر شما مردم پیمان‏شکن الا ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنیتن بین السلة والذلة و هیهات منا الذلة، یأبی الله ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیة و نفوس ابیة من ان توءثر طاعة اللئام علی مصارع الکرام؛ [1]  آگاه باشید این ناپاک‏زاده (ابن زیاد) پسر ناپاک‏زاده، مرا مجبور کرده است یا ذلت و خواری را اختیار کنم و یا کشته شوم، هیهات (بسیار دور است بر ما) که زیر بار ذلت برویم، خواری و ذلت از ساحت ما دور است و خدا و رسول و مؤمنان ارجمند و پاک از اینکه ما ذلت را بپذیریم نمی‏خواهند، پدران ما پاک و پرهیزکار بودند و ما در دامنهای پاک پرورده شده‏ایم، خاندان ما بالاتر از آنند که به بردگی و فرومایگی و پستی، تن دردهند...ای مردم! آگاه باشید، من سخنانی را که باید به شما بگویم گفتم و شما را از عذاب خداوند ترساندم و با اینکه یاران من مرا تنها گذاشتند، با گروه اندک به سوی انبوه جمعیت دشمن رو آوردم....


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ